پيام
+
[تلگرام]
يه زن وشوهر که بيست ساله با هم ازدواج کردن تصميم گرفتن که تابستون رو کنار دريا بگذرنونن و به همون هتلي برن که بيست سال پيش ماه عسلشونو اونجا گذروندن ولي خانومه مشغله کاري داشت و بهمين دليل توافق کردن که شوهره زودتر تنهايي بره و زنه دو روز بعد بهش ملحق بشه....
مرده وقتي وارد اتاق هتل شد ديد يه کامپيوتر اونجاست که به اينترنت هم وصله. پس تصميم گرفت که يه ايميل به خانومش بفرسته و اونو از احوالش مطمئن کنه.بعد از نوشتن متن ، تو نوشتن حروف آدرس ايميل زنش نا غافل يه اشتباه جزيي کرد و همين اشتباه باعث شد که نامه ش به آدرس شخص ديگه اي بره که از بد حادثه بيوه اي بود که تازه از دفن شوهرش برگشته بود....
خلاصه بيوه هه کامپيوترو که روشن ميکنه و ميره سراغ ايميلش تا پيامهاي تسليت رو چک کنه بحالت غش روي زمين ميوفته. همزمان پسرش از راه ميرسه وسعي ميکنه مادرشو به هوش بياره يه هو چشمش به کامپيوتر ميوفته و پيامو ميبينه که اينطوري نوشته:
همسر عزيزم....بسلامت رسيدم. و شايد از اينکه از طريق اينترنت باهات ارتباط برقرار کردم شگفت زده بشي چرا که اينجا هم به اينترنت وصل شده و هر کسي ميتونه اوضاع و اخبار خودشو روزانه به اطلاع بستگان و دوستاش برسونه.
من الآن يه ساعتي ميشه که رسيدم و مطمئن شدم که همه چي رو آماده کردن و دو روز ديگه منتظر رسيدنت به اينجا هستم.....
خيلي مشتاق ديدارتم و اميدوارم سفر تو هم مثل سفر من سريع رخ بده.
راستي!نيازي به آوردن لباسهاي ضخيم نيست چون اينجا جهنمه و هوا خيلي گرمه
زمزمه نسيم
97/11/1